سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خاطرات دفاع مقدس (جبهه و جنگ)،کرامات شهدا

نفسی که با ندای یا ابوالفضل دوباره به جریان افتاد

شهید غلامعلی رجبی

نفسی که با ندای یا ابوالفضل دوباره به جریان افتاد

غلامعلی هفت ساله بود. داشت در حیاط با نرده آهنی که به دیوار تکیه داده شده بود، بازی می‌کرد. نرده برگشت و او با پشت سر به کف حیاط خورد. پدر خودش را رساند بالای سرش.

سیاهی چشمانش رفته بود. بغلش کرد. اصلا نفس نمی‌کشید. کاری نمی‌شد کرد. با صدای بغض آلود فقط یا ابوالفضل(ع) می‌گفت و نمی‌گذاشت کسی دست به غلامعلی بزند. چند لحظه بعد چشم‌هایش برگشت و شروع کرد به نفس کشیدن.

برگرفته از مجموعه کتاب یادگاران جلد (24)